معنی سرزمین یخهای جاویدان

فرهنگ عمید

جاویدان

پاینده، پایدار، همیشگی،
(قید) تا همیشه،
(قید) از مدت‌ها پیش. * جاوید،

فرهنگ فارسی هوشیار

جاویدان

(مصدر) (جاوید جاود خواهد جاوید بجاو جاونده جاویده) جویدن مضغ کردن.

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

جاویدان

[په.] (ص مر.) جاودان.

مترادف و متضاد زبان فارسی

جاویدان

ابدی، ازلی، پایدار، جاودانه، جاودان، جاوید، دایم، دایمی، سرمد،
(متضاد) موقتی

فارسی به عربی

جاویدان

الی ابد، خالد

فارسی به آلمانی

جاویدان

Für immer

لغت نامه دهخدا

سرزمین

سرزمین. [س َ زَ] (اِ مرکب) ملک.مملکت. ناحیت. کشور. اقلیم. مرز و بوم:
سحرگه رهروی درسرزمینی
همی گفت این معما با قرینی.
حافظ.
سرزمینی است که ایمان فلک رفته بباد.
؟

معادل ابجد

سرزمین یخهای جاویدان

1068

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری